سفارش تبلیغ
صبا ویژن

راهنمایی الغدیر

  خسته از کارهای خانه می خواست بخوابد که یادش آمد وسایل کار ابوطالب ، شوهرش را هنوز آماده نکرده است. ابوطالب گوشه اتاق بعد از روز کاری سختی به خواب عمیقی رفته بود. هر چند پا به ماه بود ولی عشق به همسر موحدش موجب دلگرمی اش بود و از کار و فعالیتش باز نمی ماند.
   پا شد و رواندازی روی ابوطالب انداخت و به حیاط رفت. با حوصله ابزار کار ابوطالب را یکی یکی شست و آماده کرد و گوشه حیاط گذاشت. با زحمت خود را به لبه حوض رساند و کنار آب نشست. چهره خسته خود را در آب نگاه کرد.احساس کرد این چند ماه حمل او را پیر کرده است. سالها بود که او و ابوطالب آرزوی فرزندی را داشتند که چراغ زندگیشان گردد و عصای پیریشان باشد. مشغول جدا کردن چند تار موی سپید لا به لای موهایش بود که دوباره نوزاد داخل شکمش به صدا در آمد و این بار شروع به تسبیح خدا کرد.
                                                 سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر .
   این چندمین بار بود که این اتفاق می افتاد ولی چیزی به ابوطالب نگفته بود. میدانست که نوزاد درون شکمش نوزادی معمولی نیست. کدام نوزاد بود که تسبیح پروردگارش را بگوید با مادرش صحبت کند.همیشه از خدا می خواست که فرزندی صالح به او ببخشد. شاید این اثر  آن دعا و درخواست بود.
نگاهش به عکس ماه که روی آب تلو تلو می خورد افتاد. هنوز چهار پنج روزی مانده بود که بدر کامل شود. یادش آمد که چند روزی است که به زیارت خانه خدا نرفته است.تصمیم گرفت که فردا بعد از راهی کردن ابوطالب به طواف خانه خدا برود.

    ***
   دور خانه خدا طواف می کرد و زیر لب ذکر میگفت .هنوز به گوشه ای از کعبه که سمت یمن بود نرسیده بود که درد سراسر وجودش را فرا گرفت. انتظار نداشت که این موقع روز درد زایمان فرا برسد.درد امانش را برید.دست به پرده کعبه شد و خطاب به پروردگار گفت:خدایا این درد را بر من آسان کن.
    ناگهان آنهایی که اطراف مسجد الحرام نشسته بودند دیدند که دیوار کعبه شکافته شد و فاطمه بنت اسد در حالی که از درد به خود میپیچید داخل آن گشت . شتابان خود را به کنار خانه خدا رساندند ، ولی شکاف خانه بسته شده بود و فاطمه داخل آن مانده بود.
    خبر شکافته شدن دیوار کعبه و داخل شدن فاطمه بنت اسد به آن تمام مکه را پر کرده بود. ابوطالب نگران بود . می دانست که همین روزها باید فرزندشان به دنیا بیاید و این بیشتر نگرانش می کرد. ولی در ته دل به خدای کعبه امید داشت و بر او توکل کرده بود.
    بعد از سه روز که از این اتفاق میگذشت و مردم برای زیارت خانه خدا دسته دسته وارد مسجد الحرام میشدند ، ناگهان دیدند که کعبه از همان جایی که شکافته شده بود دوباره شکافت و فاطمه بنت اسد از آن خارج شد. مردم که این را دیدند فورا خود را به فاطمه بنت اسد رساندند. همین که مردم دورش حلقه زدند ، فاطمه پوشش از روی نوزادش کنار زد و دیده مردم را به ماه پاره تازه متولد شده روشن ساخت.
عطر دل انگیزی فضا را پر کرد.

 میلاد امام المتقین ، سید المؤمنین ، قائد الغر المحجلین ، حبل الله المتین ،  یعسوب المؤمنین ، النباء الاعظم ، الصدیق الاکبر ، عروة الله الوثقی ، کلمة التقوی ، علم الهدی ، کهف التقی ، محل السخاء ، بحر الندی ، طود النهی ، امام البررة ، قاتل الفجرة ، قسیم النار و الجنة ، قلب الله الواعی ، لسان الله الناطق ، علی ابن ابی طالب بر همه شیعیان عالم بخصوص همه هموطنان عزیزم مبارک باد.


            یا علی ...

منبع :وبلاگ آدم و حوا   

 


نوشته شده توسط: راهنمایی الغدیر

دریای رحمت

فرزندان شما... سه شنبه 86/2/25 ساعت 11:21 عصر

روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست          

                                منت خاک درت بر بصری نیست که نیست

حافظ شیرازی

       v         فرزندان شما فرزندان شما نیستند .

       v         آنان پسران و دختران اشتیاق زندگی به زندگی اند .

       v         آنان از طریق شما می آیند اما نه از شما .

       v         وگرچه با شمایند اما به شما تعلق ندارند .

       v         می توانید عشق خود را به آنان ارزانی بدارید اما نه افکارتان را .

       v         چرا که آنان دارای اندیشه های خویشند .

       v         می توانید آشیانه جسمشان باشید نه روحشان .

       v         چرا که روحشان در کاشانه فردا می زید .

       v         کاشانه ای که شما حتی در رویاهایتان راهی به آن نمی یابید

       v         می توانید برای مثل آن بودن تلاش کنید

       v         اما برای ساختن آنان چون خود ، نپویید .

       v         زیرا زندگی به عقب باز نمی گردد و در دیروز درنگ نمی کند .

       v         شما کمان هایی هستید که کودکانتان چون تیر های زنده

       v         از آن پرتاب می شوند

       v         کماندار مسیر را در مسیر بی نهایت می بیند

       v         و با تمام توان خود شما را خم می کند تا

       v         تیرهایش تند تر و دورتر روند .

       v         بگذارید خم شدنتان در دستان کماندار برای شادی باشد

       v         زیرا هر چند او تیری دوست دارد که پرواز کند ،

       v         کمانی را می پسندد که بی لرزش باشد .

جبران خلیل جبران

 


نوشته شده توسط: راهنمایی الغدیر

دریای رحمت

با تو ای دریای رحمت بی سخن معنا شویم دوشنبه 86/2/17 ساعت 11:7 عصر

People see God every day; they just don"t recognize Him.
.مردم هر روز خدا را می بینند، فقط او را تشخیص نمی دهند

Let God love others throght you,
and let God love you throght others.
.بگذار خداوند دیگران را به وسیله تو دوست بدارد و تو را به وسیله دیگران

God understands our prayers even
when we can"t find the words to say them.
.خدا دعای ما را می فهمد، حتی وقتی کلمه ای برای گفتنش پیدا نمی کنیم

When you"r self-esteem is low
think about being created in the image of God.
،هر وقت احساس احترام به خود در شما کاهش یافت
.فکر کنید که خداوند شما را به صورت خودش آفریده است

We may have different holidays and different prayers,
but we have the EXACT SAME God which means
we are more the same than we are different.
،ممکن است ما تعطیلات و دعاهای متفاوت داشته باشیم
.اما همگی دقیقا یک خدای واحد داریم
.این نشان می دهد که شباهت های ما بیشتر از تفاوت های مان است


Every evening I turn my worries over to God.
He"s going to be up all night anyway.
.هر شب نگرانی هایم را به خدا وا می گذارم
.او به هر حال تمام شب بیدار است

God is a circle whose center is everywhere and
whose circumference is nowhere.
.خداوند دایره ایست که مرکزش همه جاست، و محیطش هیچ کجا نیست

God gives the nuts but he does not crack them.
.خدا گردو را می دهد، اما آن را برای مان نمی شکند

Rebellion to tyrants is obedience to God.
.سرپیچی از فرمان ظالم، اطاعت از امر خداست

God has never given us a dream without also
including the power to achieve that dream.
.خداوند هرگز به ما رویایی نمی دهد که توان تحقق بخشیدن به آن را نداشته باشیم

God has given us two hands-one to receive with
and the other to give with.
We are not cisterns made for hoarding;
we are channels made for sharing.
.خداوند به ما دو دست داده است، یکی برای گرفتن و دیگری برای دادن
،ما مخزن هایی نیستیم که برای ذخیره چیزها ساخته باشند
.ما کانال هایی هستیم برای تقسیم چیزها

If God gave you everything you asked for,
where would you put it?
،اگر خداوند همه چیزهایی را که می خواهی به تو می داد
آنها را کجا جا می دادی؟


نوشته شده توسط: راهنمایی الغدیر

دریای رحمت


خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
48979


:: بازدیدهای امروز ::
18


:: بازدیدهای دیروز ::
2



:: درباره من ::

راهنمایی الغدیر

راهنمایی الغدیر
وبلاگ الغدیر با هدف معرفی فعالیت های درون مدرسه ای ایجاد شده است . متن کتب درسی ، نمونه سؤالات امتحانی ، معرفی برترین های آموزشی و فعالیت های مکمل معلمین نیز از جمله اهداف ایجاد این وبلاگ می باشد .در این وبلاگ بازی ، نرم افزار و سایت های سالم نیز خواهید یافت . نظر دهید که با نظرات شما دلگرم می شویم . یا حق

:: لینک به وبلاگ ::

راهنمایی الغدیر


:: پیوندهای روزانه::

گروه کامپیوترناحیه5مشهد [76]
فضای سایت مجانی [85]
درازترین وبلاگ متری جهان [69]
118مشهد [86]
روایت فجر [171]
خلبان [250]
بازی شماره 9 [95]
بازی شماره 8 [57]
بازی شماره 7 [48]
بازی شماره 6 [44]
بازی شماره 5 [50]
بازی شماره 4 [43]
بازی شماره 3 [56]
بازی شماره 2 [36]
بازی شماره 1 [65]
[آرشیو(31)]


:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

اخبار[29] . علمی پژوهشی[15] . تفریح ورزش[4] . دریای رحمت[3] . طرح درس[3] . کار تیمی[3] . مذهبی[3] . نکات ناب[2] . نمونه سؤال[2] . تازه ها[2] . متن کتب درسی[2] . کامپیوتر . انجمن اولیا و مربیان . برنام درسی .


:: آرشیو ::

آرشیو الغدیرسال تحصیلی 86-85
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386



::( دوستان من لینک) ::

دفتر مقام معظم رهبری
خبرگزاری ورزش ایران
تمام روزنامه های ایران
پیک سنجش
فیش حقوقی همکاران ناحیه 5 مشهد
نشریه الکترونیکی پژوهش های علوم اسلامی
اداره آموزش و پرورش ناحیه 5 مشهد
راز و رمز کلاس و درس و ... معلم
بانک اطلاعات 118 مشهد
دریافت قبض تلفن همراه

:: لوگوی دوستان من ::










:: خبرنامه ::

 

:: وضعیت من در یاهو::

یــــاهـو